خواهی نباشم و خواهم بود، دور از دیار نخواهم شد / تا گود هست،
میاندارم، اهل کنار نخواهم شد
بیست و هشتم تیر، زادروز سیمین بهبهانی است…
خواهی نباشم و خواهم بود، دور از دیار نخواهم شد
تا گود هست، میاندارم، اهل کنار نخواهم شد
یک دشت شعر و سخن دارم، حال از هوای وطن دارم
چابک غزالِ غزل هستم، آسان شکار نخواهم شد
من زندهام به سخنگفتن، جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نپرهیزم، سیلم، مهار نخواهم شد
گیسو به حیله چرا پوشم؟ گُردآفرید چرا باشم؟
من آن زنم که به نامردی سوی حصار نخواهم شد
برقم که بعدِ درخشیدن از من سکوت نمیزیبَد
غوغای رعد ز پی دارم، غافل ز کار نخواهم شد
تیری که چشم مرا خستهست، بر کُشتنم به خطا جستهست
بر پشت زین ننهادم سر، اسفندیار نخواهم شد
گفتم هرآنچه که بادا باد، گر اعتراض و اگر فریاد
«تنها صداست که میماند» من ماندگار نخواهم شد
در عین پیری و بیماری، دستی به یالِ سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم دیگر سوار نخواهم شد
منبع :
http://bonyad-daryoush-homayoun.com/?p=10799
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر